2-و لنبلونّكم بشي‏ءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات و بشّر الصابرين.3

و شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كمي مال و جان‏ها و ثمرات مي‏آزماييم و بشارت ده صابران را.

امام صادق (ع) مي‏فرمايند:

لا بّد أن يكون قيام القائم، عليه‏السلام، سنة تجوع فيها الناس و خوف شديد من القتل و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات و أنّ ذلك في كتاب اللّه يبيّن ثم تلا هذه‏الاية.4

ناچار پيش از قيام قائم سالي خواهد بود كه مردم در آن گرسنگي كشند و ترس شديدي از كشتار به آنها رسد و در اموال و جان‏ها و ثمرات كمبودي حاصل گردد و البته در كتاب خدا به‏روشني آمده است.


سپس اين آيه را تلاوت كردند.

3

وله أسلم من في السموات و الأرض طوعاً و كرهاً و إليه يُرجعون.5


و هر كه در آسمان‏ها و زمين است خواه و ناخواه مطيع خداست و همه به سوي او رجوع خواهند كرد.


امام صادق (ع) فرمودند:


إذا قام القائم (ع) لا تبقي أرض إلاّ نودي فيها بشهادة أن لا إله إلاّ اللّه و أنّ محمّدا رسول اللّه.6


وقتي قائم قيام كند زميني باقي نمي‏ماند مگر آنكه در آن به يكتايي خداوند و رسالت محمد ندا داده شود.

4

يا أيّها الذين آمنوا اصبروا و رابطوا و اتّقواللّه لعلّكم تفلحون.7


اي كساني‏كه ايمان آورديد صبر كنيد و يكديگر را به صبر واداريد و مرابطه كنيد و تقوا پيشه سازيد، شايد كه رستگار شويد.


امام باقر (ع) درباره اين آيه فرمودند:


إصبروا علي أداء الفرائض و صابروا عدّوكم و رابطوا امامكم (المنتظر).8


صبر كنيد بر انجام واجبات و با دشمنانتان پايداري كنيد و با امامتان مرابطه نماييد.

5

و من يطع اللّه و الرسول فأولئك مع‏الذين أنعم اللّه عليهم من النبيّين و الصدّيقين و الشهداء و حسن أولئك رفيقا.9


و هر كس خدا و رسول را اطاعت كند پس آنان البته با كساني كه خدا بر آنها نعمت داده از انبياء و صديقين و شهداء خواهد بود و [اينان] چه نيكو رفيقاني هستند.


امام صادق (ع) مي‏فرمايند:


«نبيين» رسول خدا(ص) است، «صديقين» علي (ع) است، «شهدا» حسن و حسين (ع) هستند، «صالحين» ائمه‏اند و «نيكو رفيقان» قائم از آل محمد (ص) است.

پاورقيها:

1. جزء 1، سوره بقره، آيه 148.

2. روضه كافي، ص 313
3. جزء 2، سوره بقره، آيه 155.
4. كتاب الغيبة، ص 132.
5. جزء 3، سوره آل عمران، آيه 83.
6. تفسير عياشي، ج 1، ص 183.
7. جزء 4، سوره آل عمران، آيه 200.
8. كتاب الغيبة، ص 105.
9. جزوه سوره نساء، آيه 69.
10. تفسير قمي، ج 1، ص 142.