حدود ومرز آزادی در قرآن كریم

 آن‌جا كه بحث «آزادی» وصفی از اوصاف نفسانی انسان است، با تعدد و تفاوت انسان‌شناسی‌ها، معنا و مفهوم آن متعدد می‌گردد، هستی شناسی و جهان بینی هر شخص، به انسان شناسی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد و هر انسان شناسی خاص، مفهوم ویژه‌ای از آزادی به ما عرضه می‌كند، از این رو آزادی از نظر اسلام با آزادی مورد نظر مكاتب غربی غیر دینی و غیر اسلامی تفاوت فراوان دارد.

«آزادی» هیچ‌گاه نمی‌تواند مطلق و نامحدود باشد، جهان بینی الهی می‌گوید: جهان دارای مبدأ و معاد است و برای انسان ، وحی و رسالتی آمده و انسان درعین طبیعی بودن، دارای حیثیت وجودی فرا‌طبیعی می‌باشد و انسان مسافری است كه عوالمی را پشت سر گذاشته و عوالمی را پیش رو دارد و با مرگ نابود نمی‌شود.[1] بنابراین، گرچه انسان تكویناً موجودی مجبور نیست، ولی آزادی او در دایرة دین الهی و دستورهای حیات بخش آن است. آزادی دارای انواع و اقسامی است كه به برخی از آن‌ها و آیات مربوط به آن اشاره می‌شود:

ادامه مطلب

ادامه نوشته

حجاب حق‌الله است یا حق‌الناس؟!

آیا حجاب برای بانوان محدویت نمی آورد ؟

قرآن كریم وقتی درباره حجاب سخن می‏گوید می‏فرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن كه نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند لذا، نظر كردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهی جایز می‏داند.
شبهه‏ای كه در ذهنیت بعضی افراد هست، این است كه خیال می‏كنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است كه خانواده و وابستگی به شوهر برای او ایجاد نموده است، و بنابراین، حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است.
راه حلّ این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن كریم این است كهزن باید كاملاً درك كند، حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف‏نظر كردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، حجاب زن، حقی الهی است.

بقیه در ادامه مطلب


ادامه نوشته

تنبلی را فراموش کنیم!

وهن در لغت به سستی در ویژگی های جسمانی و اخلاقی، اطلاق می گردد. و در اصطلاح قرآنی به پدیدار شدن ضعف در اثر بروز علتی در بدن یا عمل یا فکر و یا مقام، گفته می شود.

دو واژه "فشل" و "کسل" به نوعی با کلمه وهن مترادف می باشند. فشل در لغت به سستی که همراه با ترس باشد، گفته می شود.و به سستی کردن در چیزی که نباید در آن سستی شود، نیز کسل گفته می شود.

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

4 تکنیک برای رهایی از مشکلات

(وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَۆُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار: و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكیبایى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزیشان دادیم، نهان و آشكارا انفاق كردند، و بدى را با نیكى مى‏زدایند، ایشان راست فرجام خوش سراى باقى.)( الرعد :  22)

انسان ها برای اینکه یک زندگی شاد و مفرح را تجربه کنند، نیازمند به یادگیری تکنیک هایی هستند که به واسطه آنها بتوانند سطح زندگی خود را ارتقاء بدهند و از زندگی خود لذت ببرند، چرا که ما برای اقدام به هر کاری ابتدا به آموزش های لازم برای آن کار نیازمندیم و بدون آموزش در راهی که انتخاب کردیم نمی توانیم به موفقیت دست پیدا کنیم .

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

تکلّم زمین در قیامت چگونه است؟

خداى متعال در آیه 4 سوره «زلزله» به مسأله تکلم زمین در قیامت اشاره کرده، مى فرماید: «زمین در آن روز تمام خبر خود را باز مى گوید» (یَوْمَئِذ تُحَدِّثُ أَخْبارَها)

گرمایش کره زمین چیست؟

آنچه از خوبى ها، بدى ها، و اعمال خیر و شرّ، بر صفحه زمین واقع شده است، همه را برملا مى سازد، و یکى از مهمترین شهود اعمال انسان در آن روز، همین زمینى است که ما اعمال خود را بر آن انجام مى دهیم، و شاهد و ناظر ما است.

بقیه در ادامه مطلب
ادامه نوشته

فضایل و برکات تلاوت قرآن

تلاوت قرآن و درمان هراس و تنهایی

تلاوت و قرائت كتاب خدا احكام و آدابی دارد از جمله اینكه انسان چگونه این حروف را از مخارج ادا كند؛ در چه صورت وقف و كجا وصل كند؛ اینها احكام و آداب تلاوت است.

امّا حكمت تلاوت قرآن این است كه انسان، قرآن را به گونه ای تلاوت كند كه معبود را مشاهده نماید. مرحله نازله مشاهده معبود آن است كه در صفحه ضمیر و قلب عابد، چیزی جز علاقه به معبود نباشد. و انسان می تواند به خوبی تشخیص دهد كه آیا در قلبش چیزی جز خدا هست یا نه؟

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

انتظارات قرآن از یک زن مسلمان


الف: قانت بودن

قرآن کریم می فرماید:

«فَالّصالِحاتُ قانِتاتُ»؛ پس زنان صالحه مطیع همسرانشانند.

همان گونه که رئیس و مدیر یک اداره مسۆول است، کسانی که تحت مسئولیت اویند نیز به نوع دیگری مسۆول می باشند. آنان مسۆولند این نظام قانونی را حفظ کنند و از فرامین مدیر در حوزه مسۆولیتش تبعیت نمایند.

تعبیر قرآنی فوق بیانگر آن است که نتیجه قوام بودن مرد قانت بودن زن است؛ یعنی اگر مردها مسۆولند بر زنان نیکوکار و صالح باید مطیع باشند. یک زن نمی تواند بگوید چون متقی ترم و کرامت بیشتری دارم از شوهر اطاعت نمی کنم!

ذکر این نکته لازم است که اطاعتِ مطلق فقط از آن خداست و منظور از اطاعت زن، اطاعت در حوزه وظایف معلوم و مشخص همسری است.

بقیه در ادامه مطلب

ادامه نوشته

شادی در قرآن و روایان

الفاظ شادی در قرآن :

شادی و نشاط در قرآن كریم اغلب با الفاظی هم‌چون فرح ، فرحوا ، تفریح ، تفرحوا ، تفرحون ، یفرح ، فرحون و فرحین آمده است ؛

معنی لغوی فرح :

فرح مخالف حزن و اندوه است . و عبارت است از لذّت قلب و روح از رسیدن به آنچه میل دارد . و در بیانی گفته شده ؛ فرح شرح صدر است به سبب لذت زودگذر كه اكثراً درباره‌ی لذات حسی و دنیوی صدق می‌كند .


ادامه مطلب

ادامه نوشته

قرآن و تفسير به رأى‏

گروهى از مسلمانان گمان مى‏كنند تدبّر در قرآن مجاز نيست مگربراى كسانى كه بهره فراوانى از علم دارند و در اين پندار خود به‏رواياتى استشهاد مى‏كنند كه مردم را از تفسير به رأى قرآن باز مى‏دارد.ولى اين پندار كاملاً غير منطقى است، زيرا خدا به كتاب و مخلوقات‏خود آگاهتر است كه آنها را به تدبّر در قرآن امر كرده و حتّى مى‏توان‏گفت قرآن هر انسانى را در هر زمان و مكانى مخاطب قرار مى‏دهد.
خداوند درباره كتابش مى‏فرمايد:
)هذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدىً وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ).
"اين براى مردم دليلى روشن و براى پرهيزكاران راهنما و اندرزى است."
و آيا ممكن است خداوند بيان روشنى را براى همه مردم بفرستدوسپس آنها را از فهم يا تدبّر در آن باز دارد؟ بنابراين فايده بيان روشن(قرآن) چيست؟
خطاب قرآن همه مردم را در بر مى‏گيرد و با "اى مردم" يا "اى‏مؤمنان" يا "اى كسانى كه ايمان آورديد" قرين است و مفهوم آن اين‏است كه خداوند مى‏خواهد آنها به سخنش گوش فرا دهند و آن رادرك كنند و بر اين اساس آيا مى‏توانيم چنين بپنداريم كه تدبّر در آن‏جايز نيست؟ نمى‏توان گفت روايات از تدبرى نهى مى‏كنند كه‏خداوند آن را لازم شمرده است، بلكه منطقى‏تر آن است كه بگوييم‏روايات از چيزى نهى كرده‏اند و آيات قرآنى به چيز ديگرى فرمان‏مى‏دهند يا آن كه روايات حدود تدبّر را روشن مى‏سازند، حدودى كه‏نبايد پا را از آن فراتر نهاد.
روايات از چه چيزى نهى مى‏كنند؟

ادامه مطلب

ادامه نوشته

انواع مرگ در قرآن

انواع مرگ در قرآن را از جنبه های گوناگون می توان بیان کرد که در این جا به دو دسته اشاره می کنیم.

الف:
1- مرگ دلها:قرآن كسانى كه داراى روح بى تفاوت و قساوت قلب هستند را مردگان دانسته است و به پيامبرش مى فرمايد: اِنّك لاتسمع المَوتى (سوره نمل ، آيه 80 و روم ، آيه 52.) تو نمى توانى مرده دلان را شنوا كنى .

2- مرگ جامعه ها: به جامعه هاى بى حركتى كه رشدى ندارند و در برابر فسادها بى تفاوتند و در حوادث تلخ و شيرين بى توجّه و در اقتصاد و فرهنگ وابسته هستند نيز مرده گفته مى شود.قرآن مى فرمايد: ولَكم فِى القِصاصِ حَياةٌ يا اولِى الاَلباب ( بقره / 179) اى خردمندان ! براى شما در قانون قصاص و انتقام از ستمگران ، زندگى است .

3- مرگ سرخ و شهادت:در قرآن در عظمت شهادت و شهدا آيات فراوانى آمده تا جايى كه خطاب به مردم مى فرمايد: ولا تَحسبنَّ الّذينَ قُتِلوا فى سَبيلِ اللّهِ اَمواتا بَل احياءٌ عندَ ربّهِم يُرزَقون ( آل عمران/ 169.) گمان نكنيد كسانى كه در راه خدا كشته شده اند، مرده اند بلكه زنده هستند و نزد خداوند در حال شادى و بهره گيرى از رزق و روزى او مى باشند.
يا مى فرمايد: لاُكفّرَنَّ عنهم سيّئاتهم ( آل عمران /195.) ما از لغزشهاى شهيدان صرفنظر مى كنيم و نوتِيه اءجراً عَظيما( نساء/ 74.) وپاداش بسيار بزرگى به آنان مى دهيم .

ادامه مطلب

ادامه نوشته

فضیلت قرائت قرآن

قران

براي قرائت قرآن فضائل بیشماری است که من در اینجا تنها به ذکر ۲ حدیث توجه شما را جلب می کنم:

قالَ رَسوُلَ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه ،  فِی وَصایاهُ لِعَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلام : یَا عَلِی عَلَیکَ بِتِلاوةِ القُرآن فِی کُلِّ حالٍ
از وصایای پیامبراکرم(ص) به حضرت علی (ع) این است که : « یا علی! برتو باد که در همه حال قرآن تلاوت کنی. »
 اصول کافی جلد ۴ صفحه ١٨٨


اَلبَیتُ الَّذی یُقرَآُ فیهِ القُرآنُ وَ یُذکَرُ اللهُ – عَزَّ وَ جَلَّ – فیهِ تَکثُرُ بَرَکَتُهُ وَ تَحضُرُهُ المَلائِکةُ وَ تَهجُرُهُ الشَّیاطینُ .

خانه ای که در آن قرآن خوانده شود و خدا را به یاد آرند، برکتش فزونی یابد و فرشتگان به آن خانه درآیند و شیاطین از آن دوری جویند .
اصول کافی جلد ٢ صفحه ۶١٠

مثال های قرآنی

http://alipapoosh.persiangig.com/quranpajooh/post/mesal.jpg

در یك تقسیم بندی «مَثَل» گاهی عملی است و به زبانِ كردار بیان می‌شود و گاهی لفظی و به زبان گفتار، مثل‌های قرآن از نوع دوّم است. و در تقسیمی دیگر مثل‌ها نسبت به نتیجه آنها در قرآن و مخاطبین به سه قسم تقسیم می‌شوند:
1. مثل‌هایی كه باعث تذكر و یادآوری می‌شود «وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ» خداوند برای مردم مثل‌ها می‌زند، شاید متذكّر شوند.
2. مثل‌هایی كه موجب تفكّر می‌شود «وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ» ما این مثل‌ها را برای مردم بیان می‌كنیم، شاید اندیشه كنند.
3. مثل‌هایی كه باعث ادراك می‌شود «وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ» ما این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم و لكن این مثل‌ها را جز اندیشمندان درك نمی‌كنند. مخاطبین هم سه گروه می‌شوند كه هر كدام از اقسامِ مَثَل به گروهی از مردم مربوط می‌شود.

ادامه نوشته

معارف قرآن

maaref.jpg (470×130)


لیست مطالب این بخش:

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] شیوه‌های تبیین معارف در قرآن

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] عدم تعارض در آیات قرآن

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] مثال های قرآنی

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] ویژگی های بیان معارف در قرآن

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] شيوه تدبّر در قرآن‏

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] خدا در قرآن‏

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] عقل در قرآن‏

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] قرآن و تفسير به رأى‏

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] قرآن : تزكيه و تعليم‏

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] قرآن كريم، محكم و متشابه

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] قرآن كريم: ظاهر و باطن‏

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] فرق حدیث قدسی با قرآن

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] آشنایی با نغمه های قرآنی

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] منظور از « جنب الله » در آیه 56 سوره زمر

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] مراد از شب قدر در قرآن کریم

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] انواع مرگ در قرآن کریم

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] چگونگي هدايت گمراه شدگان از زبان قرآن

http://alipapoosh.persiangig.com/sahebasr/ghalebm/small%203.gif [معارف قرآن] كافر از نگاه قران

كافر از نگاه قران

وجوه كفر
كفر یك مفهوم نسبی است كه ممكن است بر انكار یك مسأله اعتقادی صدق كند.
در حدیثی از امام صادق (ع) در این‌‌باره به تفصیل سخن رفته است. از آن حضرت درباره‌ی وجوه گوناگون كفر در قرآن كریم سؤال شد. آن حضرت در پاسخ فرمود: «در كتاب خدا برای كفر پنج وجه ذكر شده است كه از آن جمله انكار است و انكار بر دو وجه است و كفر به ترك دستور خداوند و كفر برائت و كفر نعمت. امّا كفر انكار، همان انكار ربوبیت است. و او كسی است كه می‌گوید: پروردگار و بهشت و دوزخ وجود ندارد و این گفتار دو گروه از زندیقان است كه به ایشان دهریه گفته می‌شود و ایشان می‌گویند: جز زمانه ما را هلاك نمی‌سازد و این دینی است كه ایشان با زیبا شمردن چیزهای ثابت نشده برای خودشان توصیف كرده‌اند. اینان برای چیزهایی كه می‌گویند هیچ تحقیقی نكرده‌اند. خداوند می‌فرماید:
«إن هم إلّا یظنون» (جاثیه/24)
این همان است كه ایشان می‌گویند و فرموده است:
«إن الذین كفروا سواء علیهم أأنذرتهم أم لم تنذرهم أم لم تنذرهم لایؤمنون» (بقره/6).
این یعنی كفر نسبت به توحید خداوند متعال كه یكی از وجوه كفر است. امّا وجه دیگر از انكار، انكار معرفت است و آن انكاری است كه انكاركننده می‌داند چیزی كه برای او ثابت شده است, حق است.
خداوند فرموده است: «وجحدوا بها واستیقنتها أنفسهم ظلماً وعلوّاً» (نمل/14)
و خداوند عزوجل فرموده است: «وكانوا من قبل یستفتحون علی الذین كفروا فلمّا جاءهم ماعرفوا كفروا به فلعنة الله علی الكافرین» (بقره/89) و این تفسیر دو وجه انكار است.»
كفر، برتری‌جویی است
امّا گروه دوّم كه تبلور وجه دو‌ّم از انكار است، گروهی است كه از حقیقت آگاهی دارند، امّا به خاطر برتری‌جویی نسبت به حق و حق‌ محوران و ظلم به عقیده‌ای كه انسان بدان ایمان دارد، التزام به آن را رد كرده است. اینان با اینكه به عقیده خود باور دارند, وقتی در وضعیت‌های ناگوار قرار می‌گیرند و با گروه ایمان درگیر می‌شوند، عقیده خود را زیر پا می‌گذارند. زیرا نمی‌خواهند كه موضع‌گیری درست اهل ایمان را تصدیق كنند. یهودیان مدینه چنین بودند. اینان در دیدارهایی كه پیش از این با مشركان مدینه داشتند، از آمدن پیامبر خدا به مدینه خبر داده بودند و مشركان مدینه را تهدید كرده بودند كه در آن روز این پیامبر در كنار آنان موضع خواهد گرفت. ولی وقتی كه پیامبر به مدینه آمد و مردم گروه گروه به اسلام گرویدند، به آن حضرت كفر ورزیدند. مثال دیگر این مسأله انسانی است كه به دور از باورهای خود تعصب می‌ورزد؛ زیرا نسبت به خدا و پیامبران الهی كه قرآن كریم بر آن تأكید نموده است وفادار نیست.

كفران نعمت
حدیث از امام صادق (ع) را پی می‌گیریم: «وجه سوم از كفر، كفران نعمت است و آن گفتار خداوند متعال است كه گفته سلیمان (ع) را حكایت می‌كند: «هذا من فضل ربّی لیبلونی أأشكر أم أكفر و من شكر فإنما یشكر لنفسه ومن كفر فإن ربّی غنّی كریم» (نمل/40) و فرمود:« وإذا تأذّن ربكم لئن شكرتم لأزیدنّكم ولئن كفرتم إن عذابی شدید» (ابراهیم/7) و فرمود: «فاذكرونی أذكركم واشكروا لی ولا تكفرون» (بقره/152).»
این وجه از وجوه كفر، انسانی را به نمایش می‌گذارد كه خداوند نعمت‌هایش را به سوی او سرازیر كرده و نعمت‌های الهی سراسر زندگی او را فرا گرفته است، به نحوی كه سراسر زندگی او سرشار از نعمت‌های الهی است، خداوند می‌فرماید: «وما بكم من نعمة فمن الله» (نحل/53) «وإن تعدّوا نعمة الله لاتحصوها» (نحل/18) ولی این فرد نعمت‌های الهی را انكار می‌كند و با ابزارهای زبانی و عملی كه خداوند در اختیار او قرار داده است, شكر نمی‌گذارد. این شكر انسان را متوجه لطف و كرم و رحمت الهی می‌كند. او با انكار نعمت‌ها به خودش ستم می‌كند و با عدم شكرگزاری به پروردگار خود نیز ظلم می‌كند. خصوصاً كه كفران نعمت ممكن است در بعضی حالات از نظر عملی به كفر به خداوند منجر شود و حالتی از انكار را به وجود آورد.
حدیث امام صادق (ع) را پی می‌گیریم: «و وجه چهارم از كفر، ترك دستور خداوند عزوجل به اوست و آن فرمایش خداوند عزوجل است كه می‌فرماید: «وإذا أخذنا میثاقكم لاتسفكون دماءكم ولاتخرجون انفسكم من دیاركم ثم إقررتم وانتم تشهدون ٭ ثم انتم هؤلاء تقتلون انفسكم وتخرجون فریقاً منكم من دیارهم تظاهرون علیهم بالإثم والعدوان وإن یأتوكم أساری تفادوهم وهو محرّم علیكم إخراجهم أفتؤمنون ببعض الكتاب وتكفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلك منكم» (بقره/ 84-85). پس كفر ایشان به خاطر ترك دستور خداوند عزوجل و نسبت دادن ایشان به ایمان است. خداوند از ایشان نمی‌پذیرد و نزد خداوند هیچ سودی نبرند. پس فرمود: «فما جزاء من یفعل ذلك منكم إلّا خزی فی الحیاة الدنیا ویوم القیامة یردون إلی یردون إلی إشدّ العذاب وما الله بغافل عمّا تعملون» (بقره/85).»

التزام همه جانبه
اطلاق كفر بر این نوع از ترك دستور خداوند عزوجل، مبتنی بر قاعده اسلامی فراگیری است كه ایمان به همه‌ی حلالها و حرامها و مفاهیم گوناگون در عقیده و زندگی موجود در كتاب خدا را واجب می‌دارد. پس هر كسی كه به بعضی از كتاب كفر بورزد و به بعضی دیگر ایمان بیاورد، از اسلام اصیل منحرف شده است. چرا كه اسلام موجودیت متكاملی است كه بدون نیاز به عاریت گرفتن هر نو حكم یا مفهوم یا عقیده از دیگران، تمام قضایای انسان را دربرمی‌گیرد.
از این رو مسأله حكم به كفر كردن كسانی كه در این راستا روانند، ناشی از رد كردن بخشی از همین اسلام است كه ممكن است به رد كردن كل اسلام بینجامد. زیرا اسلام یك مجموعه به‌هم پیوسته‌ای است كه هیچ جزئش از دیگری قابل جدایی نیست.
دعوتگران به اسلام باید به این نكته توجه داشته باشند و یكپارچگی ایمان به عقیده و شریعت و مفاهیم اسلام را مورد تأكید قرار دهند. زیرا این مسأله باعث آن خواهد شد كه اسلام بتواند اهداف خود را در زندگی تحقق ببخشد.

برائت از كفر
امام صادق (ع) در ادامه می‌فرماید: «و وجه پنجم از كفر، كفر برائت است و آن گفتار خداوند عزوجل است كه قول ابراهیم (ع) را حكایت می‌كند: «كفرنابكم و بدا بیننا وبینكم العداوة والبعضاء أبداً حتی تؤمنوا بالله وحده» (ممتحنه/4) یعنی از شما برائت می‌جوئیم و ابلیس و برائت جستن او از اولیائش را در روز قیامت ذكر می‌كند فرمود: «إنّما اتخذتم من دون الله أوثاناً مودة بینكم فی ‌الحیاة الدنیا ثم یوم القیامة یكفر بعضكم ببعض ویلعن بعضكم بعضاً» (عنكبوت/25)، یعنی بعضی شما از بعضی دیگر برائت می‌جوید.»
ملاحظه می‌كنیم كه قرآن كریم واژه كفر را در برائت مؤمنان از كافران بكار می‌برد. ابلیس هم از اولیای خود برائت می‌جوید. كفار نیز از یكدیگر برائت می‌جویند. پس برائت از جمله مسائلی است كه التزام به اصل ایمان را در مقابل خط كفر مورد تأكید قرار می‌دهد. كافران و گمراهان نیز به خاطر پیامدهای ناگواری كه به خاطر مسؤولیت‌شان در دنیا و آخرت با آن مواجه می‌شوند، از یكدیگر تبّری می‌جویند.
خاستگاه این مسأله عقیده است كه در جنبه مثبت، التزام به محتوای آن و در جنبه منفی برائت جستن از همه‌ی مفاهیم مخالف با خط ایمان است. همین باعث می‌گردد كه در برائت در خط ایمان یك امر حیاتی و اساسی است و حاكی از خلوص در التزام و ایمان است.
در انتها می‌بینیم كه قرآن كریم واژه كفر را از مسأله عقیدتی به مسأله عملی تسرّی می‌دهد ولی در كاربرد عمومی كفر انكار ایمان به خداوند بكار رفته است. از این رو می‌بینیم كه بعضی از اهل كتاب از اینكه به كفر توصیف شوند ناراحت می‌شوند. زیرا كه معتقدند ایشان به خداوند ایمان دارند. خداوند در قرآن كریم همین مسأله را مورد تأكید قرار می‌دهد: «قل یا أهل الكتاب تعالوا إلی كلمة سواء بیننا و بینكم ألّا نعبد إلّا الله ولا نشرك به شیئاً» (آل عمران/64) و می‌فرماید: «ولاتجادلوا أهل الكتاب إلّا بالتی هی احسن إلّا الذین ظلموا منهم وقولوا آمنّا بالذی أنزل إلینا وأنزل إلیكم وإلهنا وإلهكم واحد ونحن له مسلمون» (عنكبوت/46).
ملاحظه می‌كنیم كه ویژگی كفر كه خداوند برای اهل كتاب اطلاق بكار برده است، كفر به پیامبر و رسالت است. چرا كه واژه كفر یك واژه نسبی است كه با تفاوت متعلقات خود، گوناگونی حاصل می‌كند. این مسأله در این آیه شریفه آمده است: «لم یكن الذین كفروا من أهل الكتاب والمشركین» (بینة/1) پس آیه شریفه، اهل كتاب را مشرك به حساب نمی‌آورد، زیرا ایشان به خدای واحد – با اختلافاتی كه در شخصیت خداوند دارند – ایمان دارند بلكه ایشان را كافر محسوب كرده است، زیرا ایشان به پیامبر و رسالت او كافر هستند. از این رو واژه كافر بر كسی كه به طاغوت كفر ورزیده است نیز اطلاق می‌شود. بنابراین در اطلاق كلمه كفر باید احتیاط كرد. همان‌گونه كه در آیه كریمه آمده است: «فمن یكفر بالطاغوت ویؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقی» (بقره/256).
چرا كه اطلاق این ویژگی و روشن نكردن جزئیان آن، ممكن است پیامدهای منفی چندی برای گفت‌وگوی بین ادیان و تمدنها یا تقریب ملتهای دارای التزامات دینی گوناگون به وجود آید و این خیلی مهم است. پس هر گونه تعبیر باید بسیار دقیق باشد و حساسیت‌های مذهبی را دامن نزند و پیرامون مدلول كلمات، سوء تفاهم ایجاد نكند.

چگونگي هدايت گمراه شدگان از زبان قرآن

خداوند راه هدایت را با فطرت پاكی كه در نهاد انسانها قرار داده و با عقل سلیم كه به آنها داده است و با حجتهای الهی از جمله قرآن كریم و رسولان الهی كه بر انسانها فرستاده است، همه راههای هدایت را به سوی آنها گشوده است.
اگر كسی، خطا و انحرافاتش زیاد شد، و درصدد جبران آنها هم برنیامد و توبه و بازگشتی هم ننمود، اگر از یك حدی گذشت، او دیگر قابلیت هدایت شدن را ندارد. لذا در مسیر گمراهی خواهد ماند، و قانون سخت الهی او را دربر می‌گیرد؛ و آن این كه سینه‌اش تنگ می‌گردد و دیگر روزنه هدایت به روی آن بسته می‌شود.

خداوند یك سنت و قانونی دارد و آن این كه هر كس به انحراف و خطا قدم برداشت و از حدی كه نباید فراتر رفت، از حق تجاوز نمود و بر آن پای فشرد و از آن حد گذراند، سنت الهی در مورد او به اجرا در می‌آید و این كه او دیگر به هدایت باز نمی‌گردد. چنين كسى در منطق قرآن مرده است و قابلیت راهنمایی شدن را از خود گرفته است؛ یعنی اگر هزار سال هم عمر به او داده شود، باز هم او بر خطاهای خود می‌افزاید و از هدایت دورتر می‌شود.
(ر. ک: ترجمه الميزان، ج‏15، ص 559؛ تفسير نمونه، ج ‏15 ، ص 543 و ج ‏16، ص 477)
لذا این گونه آیات حكایت از این سنت الهی دارند.
در مورد سنت الهی نسبت به کافران، و نیز غیر قابل تبدیل بودن سنت الهی می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

«قُلْ لِلَّذينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ يَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلينَ»
به آنها كه كافر شدند بگو: «چنانچه از مخالفت باز ايستند، (و ايمان آورند،) گذشته آنها بخشوده خواهد شد و اگر به اعمال سابق بازگردند، سنّت خداوند در گذشتگان، درباره آنها جارى مى‏شود (و حكم نابودى آنان صادر مى‏گردد). (انفال، 38)

«فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْديلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْويلاً»
هرگز براى سنّت خدا تبديل نخواهى يافت، و هرگز براى سنّت الهى تغييرى نمى‏يابى‏. (فاطر، 43)