راه محبوب شدن در بین مردم

إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَاتِ سَیَجْعَلُ لهَُمُ الرَّحْمَانُ وُدًّا(96- مریم سلام الله علیها)

بی تردید کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام می‌دهند، [خدای] رحمان به زودی برای آنان محبتی [در دل‌ها] قرار خواهد داد.

کلمه «وُدّ» و «مودّت» به معنای محبت است. این آیه شریفه وعده‌ای زیبا از ناحیه خدای متعال است به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح می‌کنند که به زودی محبت آن‌ها را در دل‌ها قرار می‌دهد. همان‌گونه که در آیه نمایان است این بشارت را مقید به قیدی نکرده است از این رو دلیلی ندارد که ما آن را منحصر در فرد خاصی کنیم و یا آن را مربوط به بهشت یا قلوب همه مردم در دنیا و یا مقید به قیود دیگری کنیم.

به عبارت دیگر آیه مطلق است و پیامش این است هر کس اهل ایمان و انجام عمل صالح باشد خداوند محبت او را در دل دیگران انداخته و او بدون اینکه قدمی در این جهت برداشته باشد محبوب دیگران می‌شود.در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آ له آمده است: هنگامی که خداوند کسی از بندگانش را دوست دارد به فرشته بزرگش جبرئیل می‌گوید من فلان کس را دوست دارم او را دوست بدار! جبرئیل هم او را دوست خواهد داشت. سپس در آسمان‌ها ندا می‌دهد که‌ای اهل آسمان! خداوند فلان کس را دوست دارد او را دوست بدارید! که به دنبال آن، همه اهل آسمان او را دوست می‌دارند؛ آنگاه پذیرش این محبت در زمین نیز منعکس می‌شود.

و هنگامی که خداوند کسی را دشمن بدارد به جبرئیل می‌گوید من از او متنفرم، او را دشمن بدار! جبرئیل هم او را دشمن می‌دارد. سپس در میان اهل آسمان‌ها ندا می‌دهد که خداوند از او متنفر است او را دشمن دارید! همه اهل آسمان‌ها از او متنفر می‌شوند؛ آنگاه این تنفر در زمین نیز منعکس می‌شود.

چرا برخی نمی توانند گناه را ترک کنند؟


قَالَ أَ رَءَیْتَكَ هَاذَا الَّذِى كَرَّمْتَ عَلىَ‏َّ لَئنِ‏ْ أَخَّرْتَنِ إِلىَ‏ یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا(62- اسراء)

شیطان گفت: اگر تا روز قیامت به من مهلت دهی تمام فرزندان این کسی که بر من مقدم داشتی را افسار می زنم؛ مگر عده کمی.

اصل كلمه «احتناک» از «حنك» است. وقتى گفته مى‏شود:«حنك الدابة بحبلها» معنایش این است كه ریسمانى به گردن حیوان بست و او را كشید. خود «احتناك» هم به معناى افسار كردن است.
شیطان ابتدا وسوسه کرده و به گناه دعوت می کند. پس از آنکه فرد اولین قدم را برداشت و خود را به آن آلود، وسوسه های بعدی سریعتر و راحتتر در او اثر می کند. هر چه انجام گناه ساده تر و سریعتر شود نشان از آن دارد که شیطان بهتر و بیشتر بر او تسلط یافته و به تعبیری بهتر سوار شده و افسار نفس را به دست گرفته است. از این به بعد او می برد هر جا که خاطرخواه اوست و این افسار به دهان یا گردن هم می رود هر جا که او می کشد. چنین کسی به عیان مشاهده می کند که تلاشهای سطحی او برای ترک گناه سودی ندارد و با کوچکترین حرکتی که شیطان به افسار می دهد او با سرعت به سمت گناه رفته و آن را مرتکب می شود.

چاره رهایی از این اسارت، توبه ای حقیقی و تلاش جدی در سایه توکل به خدا و توسل به اولیای اوست.

منبع: بخش قرآنی سایت تبیان

چرا از ما سلب توفیق می شود؟

اگر از قدرت و اختیارمان خوب و درست و در راه رضای خدا استفاده نکردیم و بلکه از آن در راه نادرست و گناه و نافرمانی استفاده کردیم، نتیجه وضعی اش این است که مجازات می شویم و بی توفیقی و خذلان نصیبمان می گردد و اسباب و زمینه های موفّقیّت را از دست می دهیم و بلکه زمینهء سقوط و تنزّل بیشترمان می شود.

چه عواملی منجر به سلب توفیقات می شود؟


1. فراموشی خداوند

خداوند می فرماید: «نَسوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنفُسهُمْ »؛ (حشر / 19. ) «خدا را فراموش کردند، و خدا نیز آنها را به خود فراموشی گرفتار کرد.» از یاد بردن خدا، زمینه و عاملِ از دست دادنِ بسیاری از توفیقات الهی است که در پرتو یادِ خدا قابل دست یابی است.

ادامه مطلب

ادامه نوشته

احترام همیشه؛ اما اطاعت تا مرز حرام

وَ إِن جَاهَدَاكَ عَلىَ أَن تُشْرِكَ بىِ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا  وَ صَاحِبْهُمَا فىِ الدُّنْیَا مَعْرُوفًا (15- لقمان)

و اگر پدر و مادر تلاش كردند تو چیزى را شریك من قرار دهى كه از آن آگاهى ندارى، از آنان اطاعت مكن‏ ولی در دنیا رفتار شایسته ای با آنها داشته باش.

از این آیه دو دستور مهم درباره رفتار با والدین دیده می شود:

1. اطاعت از پدر و مادر تا جایی رواست که نافرمانی خدا نشود. پس اگر پدر یا مادری انسان را امر به ترک واجب یا انجام معصیتی کردند انسان حق ندارد و نباید به حرف آنها گوش دهد.

2. احترام به پدر و مادر زمان و مکان نمی شناسد. بر همه لازم و واجب است که در همه حال آنها را تکریم کند و احترام بگذارد حتی در آن لحظه ای که آنها او را به ترک واجب یا انجام معصیتی امر کرده اند و سر باز می زند هم نباید کم ترین بی احترامی نسبت به آنها کند.

دو آفتی که اجر صدقه را نابود می‌کنند

مالی که انفاق می‌شود هم باید از مال حلال باشد و از طریقی شرعی به دست آمده باشد و هم از نظر کیفیت باید حداقل به گونه‌ای باشد که اگر به خود دهنده آن را بدهند با خوشحالی آن را بگیرد


یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنّ‌ِ وَ الْأَذَی‌  (264- بقره)

منت گذاشتن و اذیت کردن، دو خطر مهمی است که اجر صدقات را تهدید می‌کند. خداوند متعال در این آیه، مردم را از نابود کردن اجر صدقاتشان با منت و اذیت نهی می‌کند.

از این آیه به خوبی استفاده می‌شود که انفاق در راه خدا در صورتی در پیشگاه پروردگار مورد قبول واقع می‌شود که به دنبال آن منت و چیزی که موجب‌ آزار و رنجش نیازمندان است نباشد. بنا بر این کسانی که در راه خداوند بذل مال می‌کنند ولی به دنبال آن منت می‌گذارند یا کاری که موجب آزار و رنجش اوست انجام می‌دهند در حقیقت با این عمل ناپسند، اجر و پاداش خود را از بین می‌برند.در این بین کسی اجر می‌برد که بتواند کار ارزشمند خود را از این دو آفت نابودگر حفظ کند.

با ناز و عشوه حرف نزنید!

فَلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا(32- احزاب)

هنگام سخن گفتن‏ صداى خود را نازك نكنید كه بیمار دلان در شما طمع خواهند كرد؛ بنابراین درست سخن بگویید.

این آیه هم به مانند آیه قبلش هر چند خطاب به همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله است اما اختصاصی به آنها ندارد. این آیه به زنان دستور می دهد که در گفتگوی با نامحرم یا جایی که نامحرم بیمار دل، صدای آنها را می شنود به شکل جدی و معمولی سخن بگویند و از طنازی و نازک کردن صدا و برخی حالات که باعث می شود شنونده شهوتران به فکر گناه بیفتد جدا پرهیز کنند.

تعبیر به «الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ؛ كسى كه در دل او بیمارى است» تعبیر بسیار گویا از این حقیقت است كه غریزه جنسى در حد تعادل و مشروع عین سلامت است؛ اما هنگامى كه از این حد گذشت، تبدیل به نوعی بیمارى می شود تا آنجا كه گاه به سر حد جنون مى‏رسد كه از آن تعبیر به «جنون جنسى» می كنند.

این دستور یکی از اصول تربیت اسلامی و رعایت عفاف است که باید در مجالس میهمانی، برخوردهای کاری و اداری، کوچه و بازار و ... به شدت و دقت رعایت شود که غفلت از این توصیه قرآنی جز به سود شیطان صفتان نخواهد بود.

طهارت روح، شرط ورود به باطن قرآن


        

إنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِیمٌ(77)فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ(78)لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ(79- واقعه)

یقیناً این قرآن، قرآنى است ارجمند و باارزش [كه‏] در كتابى مصون از هر گونه تحریف و دگرگونى [به نام لوح محفوظ جاى دارد.] جز پاك شدگان به آن دسترسى ندارند.
در این آیات خداوند متعال ابتدا قرآن را به کریم بودن توصیف کرده و می ستاید. قرآن به طور مطلق كریم و محترم است؛ هم از آن جهت که نزد خداوند كریم است و هم بدین جهت كه صفاتى پسندیده دارد و هم به این جهت كه سود رسان براى خلق است‏.

در آیه بعد مى‏فرماید: قرآن محفوظ و مصون از هر گونه تبدیل و دگرگونى است؛ چون در كتابى است كه آن «لوح محفوظ»است.

جمله «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» هم می تواند صفت كتاب مكنون و لوح محفوظ باشد و هم می تواند صفت سومى براى قرآن باشد که در این صورت حکم به ممنوعیت مس قرآن، بدون طهارت و وضو می شود. هر چند این حکم حق است و با سایر ادله فقهی ثابت می شود اما چون در اینجا سخن از تجلیل و بزرگداشت قرآن است پس منظور از مس قرآن نمی تواند دست كشیدن به خطوط آن باشد؛ بلكه منظور از تماس با قرآن، علم به معارف آن است كه جز پاكان خلق، كسى به معارف آن عالم نمى‏شود؛ چون فرموده: قرآن در كتابى مكنون و پنهان است.

و منظور از «مطهرون» هم كسانى هستند كه خداوند متعال دلهایشان را از هر رجس و پلیدى پاك كرده است. پس مطهرون عبارتند از كسانى كه خداى تعالى دلهایشان را پاك كرده که برترین و بارزترین مصداقشان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند که قرآن بر طهارتشان گواهی داده و می فرماید: « إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً».

کاری که هم ردیف کفر به خداست

وَ أَمَّا مَنْ أُوتىِ‏َ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنىِ لَمْ أُوتَ كِتَابِیَهْ(25)... خُذُوهُ فَغُلُّوهُ(30)ثُمَّ الجَْحِیمَ صَلُّوهُ(31) ... إِنَّهُ كاَنَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ(33)وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ‏ طَعَامِ الْمِسْكِینِ(34- حاقه)


و اما كسى كه پرونده اعمالش را به دست چپش دهند، مى‏گوید: اى كاش پرونده‏ام را دریافت نمى‏كردم‏ ... او را بگیرید و در غل و زنجیرش كشید؛ آن گاه به دوزخش دراندازید ... زیرا او به خداى بزرگ ایمان نمى‏آورده و مردم را به اطعام نیازمندان تشویق نمى‏كرده‏ است.

بر اساس این آیات عده ای را نامه عمل به دست چپ می دهند و آنها را در غل و زنجیر کشیده و به دوزخ می افکند و در مقام بیان علت این عذاب گفته می شود جرم اینها دو چیز بوده: یکی اینکه به خداوند متعال ایمان نیاوردند و دیگر اینکه مردم را برای کمک به نیازمندان و رفع حوائج  آنها تشویق و ترغیب نمی کردند.

 علامه طباطبایی(ره) در شرح « وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ‏ طَعَامِ الْمِسْكِینِ » می نویسد: یعنی در مورد بینوایان سهل انگاری می کردند و رنجی که فقرا می کشیدند اهمیتی برای آنها نداشت.
این آیات به روشنی معنایی که از آیه 19 سوره ذاریات فهمیده می شود را تایید می کند. آن معنا این بود که بر اهل تقوا لازم است تا بخشی از اموال خود را برای رفع نیاز نیازمندان اختصاص دهند و این غیر از واجبات مالی مانند خمس و زکات است. در این فراز، کسانی که آن واجب را ترک کرده و نسبت به نیازمندان بی تفاوت باشند را تهدید به عذابی می کند که قطعاً واقع خواهد شد.

نکته قابل توجه اینکه قرآن کریم این بی تفاوتی در حق مستمندان را گناهی بزرگ در ردیف کفر به خداوند عظیم بیان می کند که این طرز بیان گویای شدت و عظمت این معصیت است.

پنج لطف ویژه که مخصوص متقین است

     

مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا(2)وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ ... (3) ... وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا(4) ... وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیَِّاتِهِ وَ یُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا(5- طلاق)

هر که از خدا پروا کند، خدا برای او راه بیرون شدن [از مشکلات و تنگناها را] قرار می‌دهد و او را از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد ... و هر که از خدا پروا کند برای او در کارش آسانی قرار می‌دهد ... و هر کس از خدا پروا کند، گناهانش را محو می‌کند و پاداش او را بزرگ می‌دارد. (5- طلاق)

در این آیات، پنج اثر برای تقوا نامبرده شده که خداوند متعال آنها را به شکل ویژه نصیب کسی می‌کند که تقوای الهی را رعایت کند. این پیامدهای خوشایند که خداوند متعال به او عنایت می‌کند عبارتند از:

1. برایش راه نجاتی از تنگنای مشکلات زندگی فراهم می‌کند.

2. از جایی که احتمال آن را هم نمی‌داد به او روزی می‌رساند.

3. اموری که به آن اشتغال دارد را برایش آسان می‌کند.

4. گناهانی که از او سر زده می‌بخشد.

5. بیش از آنچه عمل کرده به او اجر و پاداش داده می‌دهد.

تجارتی که نجات دهنده است

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّکمُ‌ْ عَلیَ‌ تجَِارَةٍ تُنجِیکمُ مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ(10) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجَُاهِدُونَ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمُ‌ْ وَ أَنفُسِکُمْ  ذَالِکمُ‌ْ خَیرٌْ لَّکمُ‌ْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(11) یَغْفِرْ لَکمُ‌ْ ذُنُوبَکمُ‌ْ وَ یُدْخِلْکمُ‌ْ جَنَّاتٍ تجَْرِی مِن تحَْتهَِا الْأَنهَْارُ وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فیِ جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَالِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(10-12/صف)


ای اهل ایمان! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذابی دردناک نجات می‌دهد؟ به خدا و پیامبرش ایمان آورید و با اموال و جان‌هایتان در راه خدا جهاد کنید. این ایمان و جهاد اگر به منافع فراگیر و همیشگی آن‌ معرفت و آگاهی داشته باشید برای شما از هر چیزی‌ بهتر است؛ چرا که خداوند متعال در اثر آن گناهتان را می‌آمرزد و شما را وارد بهشتی می‌کند که از زیر درختان آن نهرها جاریند و در خانه‌هایی منزل می‌دهد که پاکیزه اند و در بهشت‌های جاویدان قرار دارند؛ این است کامیابی بزرگ.

«تجارة» به معنای تصرف در سرمایه به منظور به دست آوردن سود است.در این آیه شریفه ایمان و جهاد، تجارت به حساب آمده که سرمایه‌اش جان آدمی و سود آن نجات از عذاب دردناک است.

خدای عز و جل با نکره آوردن کلمه تجارت (تجَِارَةٍ) آن را تجارتی مهم و عظیم و جلیل القدر معرفی کرده است و در بیان سود آن که همان نجات از عذاب است، نوع عذاب را هم بیان نکرد تا بفهماند آن قدر بزرگ است که در بیان نمی‌گنجد. آنگاه در آیه دوازده به بیان مصادیق این نجات می‌پردازد که همان مغفرت و جنت است. بنابراین آیات یازدهم و دوازدهم در مقام تفسیر کلمه «تجَِارَةٍ» است.
 
دو نکته

1. در آیه مورد بحث کلمه «ذنوبکم» مطلق آمده؛ یعنی نفرموده است که کدام گناه آمرزیده می‌شود. از این اطلاق می‌توانیم نتیجه بگیریم که تمامی گناهان با شرایطی که ذکر شده آمرزیده می‌شود. از اینکه آمرزش را مقدمه داخل شدن در بهشت جاودان ذکر فرموده نیز می‌توان دریافت که تمام گناهان بخشیده می‌شود؛ زیرا معنا ندارد که کسی داخل چنین بهشتی بشود، در حالی که هنوز پاره‌ای از گناهانش آمرزیده نشده باشد.
2. بر اساس این آیه شریفه، آنچه مؤمن به خدا می‌دهد متاع ناچیز این دنیای ناپایدار است و آنچه خدا به مؤمن وعده داده تا او را بهره مند سازد، نعمت‌ها و زندگی جاودان است؛ به همین جهت و برای تاکید بر این مطلب بود که در پایان آیه فرمود:«ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ این پیروزی عظیمی است».

قانون روابط بین الملل در قرآن

لا یَنْهَاکمُ‌ُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فیِ الدِّینِ وَ لَمْ یخُْرِجُوکمُ مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبرَُّوهُمْ وَ تُقْسِطُواْ إِلَیهِْمْ  إِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الْمُقْسِطِینَ(8)إِنَّمَا یَنهَْاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فیِ الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَ ظَاهَرُواْ عَلیَ إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَ مَن یَتَوَلهَُّمْ فَأُوْلَئکَ هُمُ الظَّالِمُونَ(9- ممتحنه)


خدا شما را از نیکی کردن و عدالت نسبت به کسانی که درکار دین با شما نجنگیدند و شما را از دیارتان بیرون نکردند باز نمی‌دارد زیرا خدا عدالت پیشگان را دوست دارد. خدا فقط شما را از دوستی با کسانی نهی می‌کند که در کار دین با شما جنگیدند، و از دیارتان بیرون راندند، و در بیرون راندنتان به یکدیگر کمک کردند. و کسانی که با آنان دوستی کنند، پس دوستی کنندگان همان ستمکارانند.

این آیات از مهمترین آیات قرآن در عرصه بین الملل است که تکلیف سطح و نوع تعامل حکومت اسلامی با کشورهای غیر اسلامی را بیان می‌کند.

بر اساس این آیات رابطه عادلانه و بر پایه احترام متقابل و رعایت قراردادهایی که بین شما و آنها وجود دارد امری روا و جایز است؛ اما این رابطه حسنه تا زمانی است که آنها نسبت مسلمانان و حکومت اسلامی توطئه نکرده باشند و به صورت علنی و یا پشت پرده؛ تنهایی و یا گروهی در صدد ضربه زدن به مسلمانان و نظام اسلامی نباشند که اگر این گونه شد ارتباط یا آنها قطع و پاسخ قاطع و مناسبی به آنها داده می‌شود.

یک سوال بر اساس این آیات شریفه

به نظر شما رابطه حکومت اسلامی ایران با دولت انگلستان که دشمنی پنهان و آشکار او با دولت و ملت مسلمان ایران بر کسی پوشیده نیست و رهبری اسلامی هم حضرت امام (ره) وهم مقام معظم رهبری بارها و بارها بر خباثت و دشمنی این رژیم تاکید کرده اند چگونه باید باشد؟  

آیه‌ای مهم درباره بدگمانی، تجسس و غیبت

یَأَ ایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنّ‌ِ إِنَّ بَعْضَ الظَّنّ‌ِ إِثْمٌ وَ لَا تجََسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَ یحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ (12- حجرات)

ای اهل ایمان! از بسیاری از گمان‌ها در حقّ مردم‌ بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمان‌ها گناه است و در اموری که مردم پنهان ماندنش را خواهانند تفحص و پی‌جویی نکنید و از یکدیگر غیبت ننمایید. آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌اش را بخورد؟ بی‌تردید از این کار نفرت دارید و از خدا پروا کنید که خدا بسیار توبه‌پذیر و مهربان است.

منظور از «الظَّنِّ» اولی، گمان‌های بد است که چون نسبت به گمان‌های خوب در میان مردم بیشتر است لذا از آن تعبیر به کثیر شده و گر نه حسن ظن یا همان گمان خیر، نه تنها ممنوع نیست بلکه به آن توصیه هم شده است.

گمان‌های بد، برخی مطابق با واقعند و برخی مخالف آن. آنچه بی تردید گناه است آن گمان‌هایی هستند که مخالف با واقع باشند لذا فرمود: «إِنَّ بَعْضَ الظَّنّ‌ِ إِثْمٌ». وجود همین دسته از گمان‌های حرام در بین گمان‌های بد کافی است حکم به پرهیز از تمام آن‌ها بشود. بنابراین آیه شریفه مؤمنین را از هرگونه گمان بد (خواه موافق با واقع باشد؛ خواه مخالف) بر حذر می‌دارد.
«تجسس» به معنی جستجوگری است که معمولاً در امور نامطلوب به کار می‌رود و عاملی است برای کشف اسرار و رازهای نهانی مردم. از آنجا که اسلام می‌خواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند بنابراین هرگز اجازه نمی‌دهد که رازهای خصوصی آن‌ها فاش شود.

در سومین و آخرین دستور که در حقیقت معلول و نتیجه دو برنامه قبل است می‌فرماید: هیچ‌کدام از شما غیبت دیگری را نکند و برای آنکه قبح و زشتی این عمل را کاملاً مجسم کند پرده از راز آن گشوده و حقیقت باطنی آن را بیان کرده است که همانا خوردن گوشت مردار است.

دو شرط بهشت در کنار تنها شرط جهنم

     

مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلَا یجُْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئكَ یَدْخُلُونَ الجَْنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیرِْ حِسَابٍ(40- غافر)

هر كه بدى كند جز به مانند آن كیفر نیابد، و از مردان یا زنان كسانى كه كار شایسته انجام دهند در حالى كه مؤمن باشند، آنان در بهشت درآیند و در آن بى‏حسابْ روزى یابند.

پیام آیه این است: كسى كه در دنیا عمل ناپسندی انجام دهد، در آخرت فقط مثل همان عمل جزای او خواهد بود؛ یعنى جزایى كه او را بد حال و گرفتار كند و كسى كه عمل صالحى انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، به شرطى كه ایمان هم داشته باشد، در آخرت داخل بهشت گشته و در آن رزقى بى‏حساب خواهند داشت.

اما برداشتی که از این آیه ممکن است و روا این است که ورود به جهنم و تحمل عذاب آخرت تنها یک شرط دارد و آن اینکه انسان نافرمانی خدا را کرده و مرتکب گناه شود؛ ولی ورود به بهشت دارای دو شرط است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح و در تحقق این شروط هم به هیچ وجه جنسیت مطرح نیست.

هفت سين قرآني


سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ (73 سوره زمر)

سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ (79 سوره صافات )

سَلامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ (120 سوره صافات )

 سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (5 سوره قدر )

  سَلامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ (130 سوره صافات )

سلامٌ قولاً من ربّ رحيم (58 سوره يس )

سَلامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ (109 سوره صافات)

ادامه مطلب

ادامه نوشته

صالح باشیم

http://alipapoosh.persiangig.com/quranpajooh/post/saleh.jpg

صالح باشید همان گونه كه خداوند شما را صالح نام‏گذارى كرده 

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفیقاً( 69 نساء)

و كسى كه خدا و پیامبر را اطاعت كند، (در روز رستاخیز،) همنشین كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده؛ از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان؛ و آنها رفیقهاى خوبى هستند!

این آیه در سوره نساء در قرآن میدرخشد چه کنیم که دربهشت وصال رسول الله وائمه را داشته باشیم؟

ج : اطاعت از خداوند ومطیع رسول الله وائمه اطهار بودن .